معرفی بازی The Witcher 3 Wild Hunt

عمیق ! یک نقش آفرینی عمیق! شاید بتوانم عنوان The Witcher 3: Wild Hunt را در این چهار کلمه خلاصه کنم! مشخصا هر چیزی که از این عنوان انتظار داشتم را تجربه کردم و حتی در بعضی از مراحل این بازی مرا سورپرایز کرد و ورای انتظارات من ظاهر شد. هر چند کمی از این که آخرین بار است با گرالت ملاقات می کنیم، ناراحت و افسرده حالم، اما دلیل نمی شود نهایت لذت را از تجربه ی این بازی نبرده باشم! هر چند یک نقد کوچک نمی تواند از پس عظمت این بازی بر بیاید … اما این شما و این هم نقد و بررسی عنوان The Witcher 3: Wild Hunt ! یک افسانه، یک ماجراجویی، تولد یک گرگ مشخصا از تجربه ی اولین نسخه ی این سه گانه خیلی وقت است که می گذرد؛ پس بهتر است ابتدا یک نگاهی به افسانه ی گرالت بیندازیم.

پس از ماجراهای نسخه ی اول و سرکوب شدن Grand Master توسط گرالت و انتخاب شدن گرالت به عنوان محافظ اصلی پادشاه، در یک حمله ی غیر منتظره پادشاده کشته شده و انگشت تقصیر، گرالت را نشانه می گیرد. گرالت که از زندان فرار می کند، در نهایت قاتل پادشاه که KingSlayer نام دارد پیدا و سرنگون می کند. این سه خط، خلاصه ی داستان دو قسمت قبلی به نام های The Witcher و The Witcher II: Assassins of Kings بود.

داستان نسخه ی سوم حدود 6 سال پس از AOK اتفاق می افتد؛ جایی که گرالت یکبار برای همیشه کار خود را با سیری و Wild Hunt ها یک سره می کند. گرالت پیر و خسته اینبار به نبرد سخت دیگری خواهد پرداخت. او سعی دارد سیری را نجات دهد و ارتش Wild Hunt ها و اردین که خود را پادشاه Wild Hunt ها می خواند، نابود کند. اردین که به نابودی دهکده ها و قتل عام مردم مشغول است، سیریلا، دوست گرالت و یکی از نجیب زاده های نیلفگارد را دزدیده است و ارتش او سر تا سر نیلفگارد مشغول کشتن افراد بیگناه هستند. حال گرالت به همراه استادش یعنی Vesemir وارد ماجراجویی جدید میشود!
از طرفی دیگر ینیفر نیز به دنبال سیری رفته و گرالت که حافظه اش را کم کم به دست آورده و متوجه شده که او و ینیفر در گذشته روابط عاطفی داشتند، ینیفر را نیز تعقیب می کند تا جویای حال او شود. همچنین با وجود تریس در این میان، روابط بین گرالت، ینیفر و تریس کمی پیچیده و عجیب و غریب می شود!

داستان کاملا بر اساس انتخاب های شما پیش می رود. تک تک انتخاب ها و دیالوگ های داده شده، منظور جداگانه ای دارند و صرفا برای یک منظور، دیالوگ های سردرگم و گیج کننده به مخاطب داده نمی شود. اما همین انتخاب های محدود به شدت هوشمندانه و در روند داستان تاثیر گذار است.

یکی از ویژگی های جالب این نسخه نشان دادن فلشبک های جذاب و سینماتیک و به یاد آوردن داستان بازی پس از اتمام هر ACT است که در نهایت این فلشبک ها در کنار یکدیگر یک پایان بندی زیبا رقم می زنند و به قول معروف اپیک و یونیک دست به دست هم داده و یک سینماتیک شاهکار را در چند دقیقه خواهیم دید!

مشخصا دوست ندارم لذت چندین و چند ساعت داستان جذاب را برایتان نابود کنم! پس پرونده ی داستان را همینجا می بندم تا بریم سراغ معرفی شخصیت های اصلی این عنوان.

Geralt of Rivia

رالت از رِویا! کمی اسم عجیبی به نظر می رسد اما باید مطلع باشید که این اسم اصلی گرالت نیست و اسمی که او را صدا می زنند در حقیقت یک لقب است. اما در تمامی داستان های این ساحر، او را به این اسم می شناسند. همانطور که اشاره شد رِویا ربطی به زندگی گرالت ندارد؛ او در شهر Kaer Morhen ، محل پرورش ساحران بزرگ شده است. گرالت در طول زندگی اش با اسامی زیادی صدا شده اما معروف ترین و می توان گفت پر ابهت ترین لقب او، “گرگ سپید” است که در زبان Elder ها Gwynbleidd خوانده می شود. از دیگر لقب های او می توان به Butcher of Blaviken و Ravix of Fourhorn اشاره کرد که این لقب ها را در طول ماجراجویی های مختلفش به دست آورده است. گرالت از نژاد Witcher هاست! ویچر ها جنگجویانی قدرتمند و ماهر و شمشیرزنانی قهار هستند و ید طولایی در استفاده از قدرت های ابرانسانی دارند.

همانطور که گفته شد، گرالت در این نسخه راهی مسافرتی پر خطر برای پیدا کردن سیری و برای از بین بردن Wild Hunt می شود و در این نسخه، افسانه ی گرالت از رِویا، قصاب بلاویکن و گرگ سپید به پایان می رسد.

Ciri

سیریلا فیونا الِن ریانون! این اسم در حقیقت اسم کامل سیری است. اما این سیری کیست که گرالت و Wild Hunt را به جان یکدیگر انداخته؟سیری ملقب به “توله شیر سینترا”، یکی از نجیب زاده ها و یا بهتره بگم پرنسس سینترا است که یکی از شخصیت های کلیدی در این سری است. در ابتدای بازی سیری یک نوجوان حدودا 15 ساله است که توسط Wild Hunt ربوده می شود؛ اما در جریان بازی سیری 23 ساله را می بینیم که او از یک دانش آموز و کسی که روزی در مقابل گرالت اشتباهات مختلفی انجام میداد، تبدیل به یک ویچر زبده شده است. متاسفانه برای لو نرفتن داستان دفتر سیری را می بندیم!

Vesemir

قدیمی ترین و پر تجربه ترین ویچر در شهر Kaer Morhen است. Vesemir برای گرالت حکم استاد و پدر را دارد و او دانش زیادی درباره ی هیولاها دارد. او تنها ویچری است که از حمله به شهر Kaer Morhen جان سالم به در برده است و به همین علت از ارزش زیادی برخوردار است. با این که Vesemir سن و سال زیادی دارد، اما در نبرد و ردیابی، هنوز یک ویچر سرپا و سرزنده است.در بازی نیز Vesemir نقش کلیدی را بازی می کند و در تیزر سینماتیک ابتدایی که پخش می شود، او را در کنار گرالت می بینیم که در حال ردیابی ینیفر هستند.

Triss Merigold

تریس یکی از مهم ترین و کلیدی ترین شخصیت های سری Witcher است. او جز اولین کسانی بود که گرالت را پس از بیهوش شدن در نسخه ی اول پیدا کرد و او را درمان کرد. او همچنین یکی از دوستان صمیمی ینیفر است و بعد که او روابط عاطفی با گرالت پیدا می کند، ماجرای بین این سه شخصیت پیچیده می شود. تریس همچنین از کودکی سیری او را بزرگ کرد و برای او حکم یک خواهر را دارد و در نسخه ی سوم برای پیدا کردن او تلاش های زیادی می کند.تریس یک جادوگر ماهر است و کار او در احیا بخشی و ساخت معجون های سحرآمیز فوق العاده است، اما او هرگز نمی تواند بر روی خودش این سحر ها را انجام دهد؛ چون او به جادو حساسیت شدید نشان داده و نمی تواند آن را تحمل کند. تریس در نسخه ی اول به پادشاه فولتست به شدت وفادار بود.

Yennefer

ینیفر در واقع اولین عشق زندگی گرالت بوده و علاقه ی زیادی بین این دو شخصیت وجود دارد. ینیفر یک جادوگر تمام عیار است و جوانترین جادوگر در پایتخت آدرین ونجربرگ بوده است. او همچنین یک حس مادرانه ای به سیری دارد و همیشه نگران اوست و در نسخه ی سوم می بینیم که او خود را به آب و آتش میزند که سیری را پیدا و از دست Wild Hunt نجات دهد.
ینیفر در نسخه ی اول حضوری غیرمستقیم و در نشانه ها و ایستراگ های بازی داشت و در نسخه ی دوم تنها در فلش بک ها ظاهر می شود؛ اما در نسخه ی سوم، ینیفر رسما به داستان اضافه می شود و مشخصا یکی از شخصیت های کلیدی داستان است.شخصیت مهم دیگری نیز در بازی وجود دارد و آن هم اردین یا همان “پادشاه Wild Hunt” است که برای لو نرفتن داستان بازی از نوشتن بیوگرافی این شخصیت معذورم!

در ادامه می توانید 15 دقیقه از گیم پلی بازی را مشاهده کنید:

آخرین ضربه ی گرگ سپید

واقعا نمیدونم از کجای گیمپلی عظیم این بازی شروع کنم!
سیستم مبارزه در بازی تقریبا شبیه دیگر بازی های نقش آفرینی است. شما در مبارزات خود، “ضربه ی سریع”، “ضربه ی سنگین”، “ضد حمله”، “جا خالی”، “پرش”، “جادو” و “تیروکمان صلیبی” دارید که در آینده قابلیت های جدید نیز به این سیستم اضافه می شود.یک حقیقت جالب که بعد از حدود 3 ساعت بازی کردن متوجه آن خواهید شد، این است که حتی اگر درجه ی سلامتیتان خیلی کم باشد و درصد کمی از سلامتی خود را داشته باشید، با مدیریت درست و دقیق مبارزات و استفاده به موقع از قابلیت های مختلف، بدون از دست دادن سلامتی خود، می توانید حتی یک باس فایت را نیز شکست بدهید!تنها کافیست بدانید که در چه زمانی جا خالی بدهید و یا به دشمن خود ضدحمله بزنید. در ابتدای بازی این کار آسان نخواهد بود اما بعد از مدتی مبارزه عادت خواهید کرد. یم قابلیت جدید که به بازی اضافه شده، Witcher Sense است. توسط این ویژگی، گرالت یک حس کارآگاهی دارد که می تواند ردپاهای هدف های خود را دنبال کند و این حس به نوئی در طول بازی کمک شدیدی می کند.

یکی از بهترین ویژگی های این نسخه، دشمن های مختلف در بازیست! در بازی هر کسی می تواند دشمن شما باشد. تقریبا در هر جای سرزمین این بازی، دشمنان خاصی وجود دارند که زندگی شما را تهدید می کنند و قابل ذکر است که تنوع دشمن به شدت در بازی حس می شود. به عنوان مثال یکی از عجیب ترین اتفاقات بازی که به شخصه کمی شکه شدم، موجودات دریایی بودند که از زیر آب شنا می کنند و شما را قافل گیر می کنند! این یعنی شما حتی در طول شنا کردن نیز باید مراقب گرالت باشید. طراحی باس فایت ها به شدت هنرمندانه است. اولین باس فایت بازی که یک دشمن از نژاد Griffin هاست، یک پرنده ی غول پیکر است که باید آن را در ازای اطلاعاتی راجع به ینیفر به قتل برسانید. هر چند کشتن این پرنده آنچنان سخت نیست، اما به عنوان یک باس فایت از ابهت خاصی بهره مند است.

هرگاه اسم نقش آفرینی به میان می آید، انتخاب کردن و تصمیم گیری اولین چیزیست که به فکر ما خطور می کند. اصولا یکی از مهم ترین ویژگی های این سری بازی ها، پیش بردن روند بازی بر اساس انتخاب های مخاطب است. در W3 نیز به همین ترتیب است. در کات سین ها و دیالوگ های انتخاب های مختلفی به شما داده می شود که با آن ها می توانید پیش بروید. انتخاب هایی که با رنگ زرد مشخص شده اند، در حقیقت انتخاب های مهم در داستان بازی هستند و انتخاب هایی که با زنگ سفید مشخص شده اند، برای داشتن اطلاعات اضافه و بقیه موارد هستند. در بازی به چندین روش می توانید پیش بروید و این بستگی به انتخاب شما دارد. به عنوان مثال در ابتدای بازی وقتی میخواهید از فردی درباره ی ینیفر سوال بپرسید، می توانید از باب دوستی و صحبت، از باب خشونت و تهدید وارد شده و یا طرف مقابل خود را تحت تاثیر جادو قرار دهید! که البته مورد آخر به هدر رفتن جادو های گرالت منتهی می شود.

نقشه ی بازی بزرگ است! نقشه ی بازی واقعا بزرگ است! نقشه ی بازی به معنای واقعی کلمه بزرگ است! فعلا درباره ی مکان های بازی صحبت نمی کنم و در ادامه ی مقاله توضیح جامع تری خواهم داد. اما الان درباره ی حمل و نقل صحبت می کنم! در بازی اسب گرالت یعنی Roach همیشه در دسترس است و با زدن دکمه ی خاصی و سوت زدن گرالت می توانید سوار اسب خود شوید و در سرزمین بزرگ این بازی بتازید. اما در کنار این، شما می توانید از ویژگی Fast Travel که مشخصا همگی میدونیم چه ویژگی مفیدی (!) هستش نیز استفاده کنید. هر چند ینیفر و جادوگران دیگر روش های جالبی برای جا به جایی دارند و آن هم تلپورت است.

در بازی مرحله های فرعی زیادی وجود دارد. به قدری مرحله فرعی که اگر در کنار مراحل اصلی پیش ببرید، هفته ها به پایان رساندن بازی طول می کشد. گرالت یک Witcher است و گرالت می تواند با قبول کردن قرارداد های مختلف در ازای پول، هیولاهای مختلف را بکشد. یا می توانید به افراد مختلف در بازی کمک کنید. و یک ویژگی جالب، مینی گیم Gwent است! Gwent یک بازی کارتی در طول بازی است که در Inn ها می توانید بازی کنید و برای پول قمار کنید! بله درسته! از هر راهی میشه تو بازی پول در آورد.

برای این بخش میشه یک پرونده نوشت! اما میخوام به Inventory و شخصی سازی اشاره کنم. در بازی شما می توانید زره ها، اسلحه ها، گیاهان، غذا و نوشیدنی ها را ذخیره کنید. مشخصا زره ها و اسلحه ها را که می توانید در مبارزات استفاده کنید و همچنین می توانید زین های مختلف برای اسب خود تهیه کنید. با جمع کردن گیاه های مختلف شما می توانید معجون ها و طلسم های مختلفی بسازید و در مبارزات از آن ها استفاده کنید.

بی کران … به معنای واقعی کلمه بی کران

بازی توسط انجین تازه ساخت CD Projekt Red یعنی RedEngine 3 ساخته شده است. طبق گفته ی سازندگان این انجین مختص به بازی های نقش آفرینی همچون ویچر است و تنها برای ساخت این عنوان به کار می رود. انجین طوری طراحی شده است که “یک دنیای بزرگ و محیط انعطاف پذیر به همراه قصه های چندگانه” را در اختیار مخاطب قرار می دهد.

محیط بازی فوق العاده طراحی شده است. در مناطق مختلف بستگی به منطقه ی آب و هوایی، می توانید تفاوت در طراحی محیط را مشاهده کنید. ترکیب جنگل در کنار رودخانه ها و کوهستان ها فوق العاده هستند. بعضی اوقات دوست دارید Griffin ها را پیدا کنید و سوار آن ها شوید و از بالا به سرزمین Nilfgaard نگاه کنم.

طراحی کرکتر ها با هنر هر چه تمام تر در بازی انجام شده است. به معنای واقعی نسل هشتم بر روی چهره پردازی ها بیداد می کند. خصوصا چهره ی گرالت که تفاوت عظیمی نسبت به نسخه ی اول دارد. طراحی دشمنان نیز کاملا متفاوت هستند و باید گفت از دیگر بازی های همسبک خود، TW3:WH چیزی کم ندارد.

“این دنیا به قهرمان احتیاج نداره … به حرفه ای احتیاج داره”

خوشبختانه هر چیزی که از عنوان The Witcher 3: Wild Hunt انتظار داشتیم، توسط استدیوی نابغه ی CD Projekt Red برآورده شد و مسلما این تجربه، نه تنها یکی از بهترین تجربه های سال است، بلکه طبیعتا یکی از بهترین تجربه های نسل نیز خواهد بود. هر چند بازم اشاره می کنم، جدایی از گرالت کمی سخت است، اما CDPR کاری کرد که این افسانه، افسانه ای به پایان برسد!

منبع: iplaynow.ir